غسل شکوفۀ بادام
یادم می آید دورانی که به مدرسه می رفتیم ، وقتی کم کم داشت پشت لبمان سبز می شد و صدا دورگه ، معلمی داشتیم که دائما ً در باب بلوغ و مسایل مربوطه اش داد سخن می داد. انگار به نوعی وظیفۀ شرعی خود می دانست که این نکات را به ما گوشزد کند و یا شاید هم خودش از به میان انداختن اینگونه مباحث لذت می برد.
در خانه اش تلویزیون نداشت چون تماشای آن ، حتی تلویزیون جمهوری اسلامی ، را مکروه می دانست. با دوچرخه سواری دختران هم به شدت مخالف بود چرا که معتقد بود دختر در حین دوچرخه سواری و رکاب زدن ، خواه نا خواه روی زین دوچرخه جلو و عقب می رود و اسافلش در تماس سایشی با زین قرار گرفته ، باعث می شود که خوش خوشانش بشود و باقی ماجرا.

خلاصه درد سرتان ندهم که این معلم ما روزی نبود که بحث جنابت و محتلم شدن را پیش نکشد و ما را از اسرار خداوندی آگاه نسازد. از جمله مطالبی که می گفت این بود که هر وقت دیدید که مایعی از شما خارج شده که بوی شکوفۀ بادام می دهد ، حتم داشته باشید که محتلم هستید و غسل بر شما واجب است.
از آن روز بود که یکی از همشاگردی های به شدت متدین و البته وسواسی ، دچار اضطراب شد. طفلک دچار این توهم شده بود که بوی شکوفۀ بادامش را همه و همه گاه حس می کنند و برای جلوگیری از آبروریزی ، از دیگران دوری می جست. این را تا اینجا داشته باشید...

از دوران اصلاحات به عنوان دورۀ بلوغ سیاسی مردم ایران یاد می کنند که به نظرم یاوه ای بیش نیست. چرا که بلوغ سیاسی به معنای آن نیست که هر کس از خرد و کلان حرف سیاسی بزند. بلوغ سیاسی به معنای تکامل شعور سیاسی و درک لزوم حرکت خردمندانۀ جمعی است نه همه گیر بودن حالت فیزیکی آن ، و این وجه تمایزش با همان بلوغ جنسی است.

اصلاح طلبان حکومتی را که یادتان هست چطور بیست و چند میلیون رأی بی زبان مردم را در چاهک مستراح ریختند و سیفون را کشیدند. اشکهای آقای خاتمی راهم در رثای خلخالی به آن اضافه کنید.
من واقعا ً نمی دانم اینها باز با چه رویی باد به غبغب می اندازند و سرشان را بالا می گیرند. در مطلبی چندی پیش در همین وبلاگ نوشتم که اینها دقیقا همانند سلطنت طلبها هستند. از یک طرف دچار نوستالژی قدرت هستند، از یک طرف شهامت و شرافت قبول خطا و عذرخواهی را ندارند. هر دوی این گروهها باعث و بانی روی کار آمدن سیستم بعد از خود شده اند و هر دو از مردم طلبکارند.
تصور می کنند که هشت سال در قدرت ماندن کافی نیست و ظاهراً برای نشان دادن یک جو وطن پرستی و آزادگی ، چیزی در حدود هشتاد یا شاید هم هشتصد سال وقت می خواستند.

کافی بود به جای آن لبخند لجن که به قول هادی خرسندی ، جور صد مستراح را می کشید ، یک سر سوزن غیرت و مردانگی در وجود او بود ، آدمی که بر سر دستها آمد و با تف و لعنت کنار رفت. کسی که میلیونها جوان ( یکیش هم خودم ) برایش سر از پا نمی شناختند و سال آخر حکومتش در مراسم شانزده آذر، در دانشگاه هو کردندش.
باز گرداندن تاریخ به عقب کاری است امکان ناپذیر و این خود تاریخ است که نام او را کنار خائنینی چون حاج ابراهیم خان کلانتر ثبت می کند ؛ اما هر آینه درس گرفتن از تاریخ کار چندان دشواری نیست.

این طیف خائن گردن کلفت به جای اینکه همۀ کاسه و کوزه ها را بر سر دولت جدید خرد کنند ، ای کاش بابت آنهمه رذالت و اهمال کاری که کار را به اینجا کشید ، از مردم عذرخواهی می کردند.
اما عذرخواهی که بماند ، وقیحانه از مردم طلبکارند که چرا آقایان را هشتاد – نود سال دیگر بر کرسی قدرت نگاه نداشتند.
افرادی مانند آن مرد طنزنویس که همچنان متلک بار مردم می کنند ، آگاهانه نقش رفقایشان را در پدید آمدن وضع موجود ، ماله کشی می فرمایند.
گمان نمی کنم این متلک پرانی ها و این پررو گری ها کمکی به اینها بکند ؛ اینها نیازمند غسل شرافت هستند. شاید بتوانند با قرار گرفتن در صف مردم و بیان حرف دل آنها ، دهانشان را خوشبو کنند. دهانهایی که به شدت بوی شکوفۀ بادام می دهند.

کابوس نگار اقلیمی – لندن
12 Comments:
Anonymous ناشناس said...
مقایسه سلطنت طلبها و اصلاح طلبها خیلی جالبه. آفرین به ریزبینیتون

Anonymous ناشناس said...
با سلام
خيلي خوشحال ميشم يه سري هم به وب من بزنيد و خوشتون اومد يه لينك همه به اون بديد ز
با تشكر

Anonymous ناشناس said...
اولش فكر كردم آدم مطلعي هستي كه با اين صلابت مينويسي. وقتي رسيدم به انتها ديدم از اونور آب جايي كه جز راحت طلبي و هر از گاهي قطره اشكي براي ديدن وطن كاري جز اين ازت بر نميايد!!!!!!!!!!!!!!!
اگر اينجا بودي ميفهميدي دنياي ايران دست كيه؟؟؟ همه ماها كه خاتمي رو حمايت كرديم فكر ميكرديم ميتونيم كاري جديد بكنيم اما و صد اما كه اين مملكت توسط كساني اداره ميشود كه خاتمي كه سهله خود خدا هم ياراي هماوردي با اونها رو نداره.....

Blogger سیامند said...
خيلی عالی گفتيد، خسته نباشيد

Blogger سیامند said...
دست شما درد نکند. مقايسه ی بسيار خوبی کرديد. با تائيد همه ی نکاتی که به زيبايی بيان کرده بوديد، فکر نمی کنيد، پرداختن به موضوع اصلاح طلبان حکومتی امروز ديگر چوب زدن مرده باشد ؟ آيا چيزی هم برای آنها باقی مانده؟ دقيقا به همان نحوی که به خوبی خودتان سلطنت طلب ها را مثال زديد، آيا ديگر ضرورتی به پرداختن به آنها هست ؟ مثلا همان طنز نويسی که شما اشاره کرديد، آيا امروز چيز زيادی غير از تکرار جوک های عادی مردم کوچه و خيابان و تکرار اس ام اس های مردمان کوچه و بازار دارد؟

Blogger سیامند said...
خسته نباشيد. خيلی به دل نشست. بخصوص مقايسه ی اين گروه با سلطنت طلب ها. اما راستی گمان نمی کنيد که پرداختن بيش از اين به اين گروه بيشتر به زدنِ جنازه می ماند ؟ ترکيب غسل شرافت از آن ترکيبات عالی است. چون شما هم اشاره کرده ايد، تنها به عنوان جمله ای معترضه می گويم، الان تاثير همان طنز نويسی که اشاره کرده ايد، چقدر است ؟ واقعا چيزی غير از کپی کردنِ اس ام اس های مردم کوچه و خيابان برای شان باقی مانده ؟

Blogger سیامند said...
خسته نباشيد. خيلی به دل نشست. بخصوص مقايسه ی اين گروه با سلطنت طلب ها. اما راستی گمان نمی کنيد که پرداختن بيش از اين به اين گروه بيشتر به زدنِ جنازه می ماند ؟ ترکيب غسل شرافت از آن ترکيبات عالی است. چون شما هم اشاره کرده ايد، تنها به عنوان جمله ای معترضه می گويم، الان تاثير همان طنز نويسی که اشاره کرده ايد، چقدر است ؟ واقعا چيزی غير از کپی کردنِ اس ام اس های مردم کوچه و خيابان برای شان باقی مانده ؟

Anonymous ناشناس said...
سلام
مطالبتان همیشه قشنگ است ولی اگر بلد نیستید در متن طنازی کنید یکراست سراغ اصل مطلب بروید. شکوفه بادام کاملا بی ربط است از ادم صاحب قلم بیشتر انتظار می رود

Anonymous ناشناس said...
dooste azizam mesle hamishe matlabet aali bood va ghabele tahsin.

Anonymous ناشناس said...
سلام ...
به جاي حرف زدن عمل کنيد

Anonymous ناشناس said...
be nazar miad bishtar az inke az daste dovlate ghadim narahat bashid, mikhayd dovlate jadid ro az enteghadat mobarra konid. fekr mikonam adam behtare ke booye shokoofee badam bede ta inke ba atr doosh begire ta booye shokoofee badamesh o makhfi kone. age mikhayd az in dovlat tarafdary konid kasy jelotoono nagerefte vali khodetoono dar poostine barre ja nazanid. ke zesht tarine kar ha hamin zaher faribie. va motmaen bashin ba takhrib baghie nemitoonin yeki dige ro bozorg konin.

Anonymous ناشناس said...
be nazar miad bishtar az inke az daste dovlate ghadim narahat bashid, mikhayd dovlate jadid ro az enteghadat mobarra konid. fekr mikonam adam behtare ke booye shokoofee badam bede ta inke ba atr doosh begire ta booye shokoofee badamesh o makhfi kone. age mikhayd az in dovlat tarafdary konid kasy jelotoono nagerefte vali khodetoono dar poostine barre ja nazanid. ke zesht tarine kar ha hamin zaher faribie. va motmaen bashin ba takhrib baghie nemitoonin yeki dige ro bozorg konin.