ما راوی جهان نیستیم !


پدرم سی سال پیش مرده است
پسرم بیش از دوازده بهار را ندیده است

و من
چهل بار
زمستان را
از شانه هایم تکانده ام

هنوز می توانم
بر رودخانه ای کوچک خم شوم
و تمام نام های از یاد رفته را
به یاد بیاورم

آخرین بوسه بر پلک های بستۀ مادرم را
تا آخرین بوسۀ پسرم - بر پلک های بسته ام –
به یاد خواهم داشت

اما آنگاه که همۀ یادها را نیز از یاد ببرم
چیزی از حافظۀ جهان کم نخواهد شد

ما راوی جهان نیستیم
و جهان بی رحم تر از آن است
که روایت بی وقفه اش را
به خاطر ما
لحظه ای قطع کند

حافظ موسوی
1 Comments:
Anonymous ناشناس said...
من اما فکر می کنم شاعران راوی جهانند به خصوص همین حافظ موسوی نازنین که روایتش از جهان بسیار دلنشین و زیباست