قصیده کردانیه
آمدم مطلبی در باب فضاحت اخیر دولت و مجلس و انتخاب کردان و افشاگری کیهان بنویسم، بیت اول به ذهنم رسید. تا آمدم به خودم بجنبم شده بود پنجاه و یک بیت. اسمش را شاید بشود گذاشت شعر وبلاگی. مصراع ِ دوم از بیت اول ، از شاعر آزادیخواه ایران، ایرج میرزا تضمین شده است. نظرتان را در باب این شعر با کابوس نگار اقلیمی در قسمت نظرات در میان بگذارید.
قصیدۀ کردانیه

حاج میرزا عوض علی کردان
"آنکه نبود مثال او شیطان"

هست صدها مدال شیادی
جمله بر گردن وی آویزان

از فریدون کنار بحر خزر
تا " گنو" در جنوب هرمزگان

وز حوالی "بافق" اندر یزد
تا "مریوان" به غرب کردستان

هیچ موذی به پای او نرسد
بسته او دست جمله شیادان

نور چشم تمام اوباش است
تاج فرق جمیع طراران

کسب کرده است رای مجلس را
تا که گردد وزیر در ایران

مجلسی که کنام جهال است
عده ای مفتخوار بی وجدان

با چنین رای تا ابد گردید
ریده بر آبروی مجلسیان

بوده گویند تحت الطاف
کدخدای فلات لاریجان

این شنیدم که داده او را یاد
فوت و فن طریق عیاران

گفته آید که بهر پرده دری
روز و شب حاضر است در میدان

پرده ای را دریده بد روزی
سر در آورده بود از زندان

علم او شهره در همه آفاق
خوانده تا اول دبیرستان

دکترا جعل کرده بهر خودش
جعل مدرک بسی بود آسان

فتوشاپ است و کار سختی نیست
اندکی خرج دارد اما آن

دکترا در امور بی شرمی
هست الحق که لایق ایشان

جاعل الدوله همه اعصار
سارق المله همه دوران

تکسواری است چابک و زیرک
هر که خر گردد او شود پالان

دزدکی رفته بود با کرسنت
تا نماید معامله پنهان

پول خوبی در آن معامله بود
اسکناس دلار در چمدان

لقمه چرب شد گلوگیرش
داد از دست طعمه را ارزان

پورسانتی که از طرف می خواست
رفت برباد همچو برگ خزان

چند صد بار پیش از این هم او
کرده بود این معاملات کلان

سیر هرگز نگردد این موجود
هم خورد شیر را و هم پستان

حد و حصری نمی شناسد هیچ
نه ترازوش هست نی میزان


مشت او را گرفت و باز نمود
صاحب روزنامه کیهان

طشت او را ز پشت بام افکند
آنکه خود هست شاه مزدوران

گاه جنگل شود شلوغ و پلوغ
جنگ گردد میان جانوران

آن درد کون این یکی با شاخ
این گزد خایه هاش با دندان

خر زند در دهان سگ جفتک
سگ پرد روی پشت و گرده آن

آن بریند به فرق این ابله
این بشاشد به ریش آن نادان

الغرض هست اختلاف نظر
گرچه هستند جمله شان حیوان

بگذریم این کلام درد آلود
داستانی است سخت بی پایان

گشت این چامه نیز طولانی
درکشم باید این عنان زبان

من نمی خواستم که بنمایم
پیش خلق این پلید را عریان

آمدم شرح ماجرا گویم
کندمش لاجرم کت و تنبان

خشتکش را دریدم از پس و پیش
کردمش مثل بادبان رقصان

خواستم یک دو بیت بنویسم
طبع من کرد ناگهان فوران

گرچه شعر است این و زورش نیست
که رساند به ساحتش خزلان

کاش می شد که کند با شعری
ریشه ظلم و جور از بنیان

تیغ باید که بردرد پرده
پتک باید که بشکند سندان

حق نباشد که ملتی بکنند
صبح و شب کند و کاو در پی نان


دختران تن فروشی آغازند
پسران پای منقل و قلیان

مردمان سختی زمانه کشند
به مشقت فتند خرد و کلان

بعد این دزدها بیانبارند
شکم پست خویش چون انبان

بکنند این دلار نفتی را
توی جیب گشاد خود پنهان

یا دهندش به سید نصرالله
تا کند خرج خویش در لبنان

من یقین دارم این بود اجحاف
به تمامی ملت ایران

زورگویی چند تا الدنگ
نیست در شان عده ای انسان

مملکت چون به گه کشیده شود
می شود کاردار آن کردان
5 Comments:
Anonymous ناشناس said...
Agha mesle hamishe khob bood
lezat bordim. shere ba taravati bood. alhagh ke in yaroo inham kameshe.
ba tashakor

Anonymous ناشناس said...
من از طریق http://ettelaat.net/08-oktober/news.asp?id=32176 اینجا آمدم. عالی بود. دستتون درد نکنه.

با درود
طنز بسیار خوبی است
دسد شما درد نکند

Anonymous ناشناس said...
با درود
بسیار طنز خوبی نوشته اید
خسته نباشید

از پيوند شما به خبرنامه كتابهاي رايگان فارسي متشكرم
فيد شما در خبرنامه ها گذاشته خواهد شد
تا مطالب جديد شما بطور اتوماتيك براي خوانندگان نمايش داده شود.خوشحال مي شويم كه پيوند جديد ماراهم درج كنيد:
http://persianbooks2.blogspot.com