می گویند مسجد شاه تعداد قابل توجهی توالت داشت که نه تنها مورد استفادۀ مسجد بروها و نمازگزاران قرار می گرفت بلکه به داد عابرین هم می رسید و حداقل باعث می شد این دسته نیز گذارشان به مسجد بیفتد. حکایت می کنند که آفتابه داری آنجا بود که آفتابه ها را پس از مصرف یکی یکی پر می کرد و در اختیار مراجعین قرار می داد. اگر شما می خواستید که آفتابۀ قرمز رنگ را بردارید به شما می گفت آن آبی را بردار؛ اگر می خواستید آفتابۀ آبی را بر دارید می گفت آن مسی را بردار ؛ اگر دستتان به سمت مسی می رفت می گفت آن سبز را بردار ....
یک نفر از او پرسید که چه فرقی می کند که من کدام آفتابه را بردارم؟ گفت اگر من تعیین نکنم که کدام را برداری، پس من اینجا پشم هستم!!؟
حالا حکایت ملت ماست. با داریه و دنبک می روند پای صندوق رای که رنگ آفتابه را تعیین کنند، تا بلکه از حس دردناک پشم بودن رها شوند.
من برای کسی تکلیف تعیین نمی کنم . یعنی اصلا بنده چه کاره هستم که به کسی بگویم رای بده یا نده. اما تماشای این صحنه به نظرم خیلی مضحک می آید. می گویند شما که رای ندادید چه نتیجه ای گرفتید؟ من می خواهم از آنهایی که سه دهه جلوی این صندوقهای نمایشی بال بال زدند و معرکه داری کردند بپرسم که شما بعد از این عرق ریزان طولانی به کجا رسیدید؟
بگذارید با خودمان تعارف نکنیم. بهترین نتیجۀ حاصله در دوم خرداد هفتاد و شش بود که خاتمی با اکثریت قاطع روی کار آمد. من با نظر بابک احمدی سخت موافقم که دولت فعلی دستاورد و دستپخت دولت خاتمی است.
می توان این تجربه را تکرار کرد و البته تصمیم آنها که رای می دهند هم به جای خود محترم است. می توان دوباره مشارکتی های فرصت طلب پرروی همیشه طلبکار را – که از نزدیک چند تنشان را می شناسم- سرکار آورد تا زحمت بکشند و یک احمدی نژاد دیگر از آستینشان در بیاورند.می توان به راحتی فراموش کرد که طیف بندباز اصلاح طلب به جای عذرخواهی از مردم بابت هشت سال بازی کردن با سرنوشت مملکت ، یک چیزی هم طلبکار شدند که چرا برای هشت ، هشتاد یا هشتصد سال آینده هم بهشان رای نداده اند. اما شما را به شرفتان قسم اگر رای هم می دهید احساس نکنید که دارید کاری انجام می دهید و یا قرار است چیزی با این رای شما تغییر کند چرا که قرار نیست در شوره زار گل سرخ و در چاه مستراح گلایل رشد کند.
مقاله های احمد زید آبادی و نیما راشدان را بخوانید. شما به خاطر پاسداشت دموکراسی می خواهید به لیست ائتلافی شامل رازینی و فاکر رای بدهید؟ شما در ازای شرکت در مراسمی به نام انتخابات که به همه چیز شبیه است به جز انتخابات ، احساس سهیم بودن در سرنوشت خود می کنید؟ شما فقط و فقط اثبات می کنید که به فرایند نظارت استصوابی معتقدید و قواعد این بازی را پذیرفته اید.
فرض کنید من به شما می گویم که تصمیم دارم به شما کشیده بزنم اما شما مختارید که انتخاب کنید که به گوش چپتان بزنم یا گوش راست ؛ و شما بی آنکه از خود بپرسید که چرا اساسا باید کشیده بخورید، مشغول تحلیل و بررسی شوید که کدام گزینه را انتخاب کنید.
با دوستی انگلیسی گپ می زدم ، می گفت شما به هر حال در کشورتان انتخابات دارید. گفتم البته انتخاب کردن است از میان آنهایی که خودشان دستچین شده و انتخاب شده و تایید شده از سوی حکومتند. ناظر صندوق ها هم شعبان بی مخ های بسیجی هستند و تازه در همین شرایط هم به صورت گسترده تقلب می کنند(نامۀ کروبی را بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری به یاد بیاورید). حقیقتا باورش نمی شد. می گفت پس اینهمه مردم سر و دست می شکنند که در چه چیزی شرکت کنند؟ گفتم : در انتخاباتتتتتتتتت !
کابوس نگار اقلیمی